تقصیر خدا نیس که ...
گاهی وقتا حواسش به من نیس ، دقیقا همون گاهایی که میخوامشا ؟
خب شاید پیشه اون اِسماییه که تو سجده بهش میگم .
خب شایدم اون مرسیایی رو که بهش گفتم رو هنوز یادشه و فک میکنه خوبه خوبم .
اصن شاید این دفه من ُ نمی بینه . میدونم دفه بعد لابد بیشتر هس!
تقصیر گریه ها نیس که ...
میدونم اشکا هم مسافرن ، مث ِ من ، باید مسیرشونُ طی کنن ... چه تنها چه جفت جفت کنار هم !
تقصیر بغضا هم نیس که ...
اونا جایی ندارن واس ِ موندن شاید اونام خونه شون همین گلوی ِ من ِ! چرا آواره شَن ؟!
تقصیر دلم نیس که ...
دل ِ دیگه ، گاهی تو اوج ِ قهقهه هاش میگیره ، گاهی تو اوج ِ گریه ها به یاد ِ لبخندی میخنده ...
دلها دیوونه اَن .. از دیوونه ها چه گله ای ِ ؟! گاهی به یکی بند میشه که شاید هیچوقت نفهمه یا شاید ...